بعد از چند ماه که از مهاجرتم میگذره هوس کردم یه سری به دوستامو وبلاگ قدیمم بزنم.
یادش بخیر ... اصلا یادم رفته بود وبلاگم دارم .
+ نوشته شده در 2011/6/28 ساعت 11:24 PM توسط نيما
|
در "چنین گفت زرتشت" نیچه،زرتشت از کوه بزیر می آید و بندباز هنرمندی را میبیند که بر ارتفاع طناب، بر فراز سر مردم بندبازی می کند و وقتی به دست دلقکی به زیر افکنده می شود و سر و تنش درهم می شکند،زرتشت او را در آغوش می کشد و در پاسخ تردید آن مختصر، از عمر بی حاصل خود می گوید: "نه هیچ ننگی در کار تو نیست. تو شغل خود را در خطر انتخاب کردی و به خاطر این انتخاب است که جان می سپاری. پس من تو را، با دست های خود در خاک خواهم گذاشت. ".گمان می کنم حال من نیز چنین باشد. من تمایلاتم را خودم انتخاب نکردم،بلکه از نخست با همین حس و میل پا به عرصه گذاشتم .اما هدفم و راهم برای رسیدن به مقصد و در نهایت داشتن یک زندگی سرشار از آزادگی و بالندگی و زایندگی را خودم انتخاب کردم.هدفی که با پرسه زدن در لایه لایه های زیرین وجودم به آن خواهم رسید و راهی که در آن ساکت ماندن، دم فرو بستن و در کنج عافیت و در بند ماندن معنایی جز مردن ندارد. هدفی سخت و راهی در خطر. آب جویبارش را می جوید و می یابد و در آن جاری می شود.